مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

مجالس عزا و عروسی

راستش هدف از نوشتن این مطلب این بود که سوالاتم پاسخ داده شود. هر روز که اداره میام متاسفانه آگهی ختم یکی از اشنایان همکاران را در تابلو می بینم و بعدش هم کارت دعوت به مراسم ختم . یکی پدر یا مادر ، خواهر یا برادر، فرزند و همینطور میرود تا افراد و آشنایان دورتر. خلاصه اگر بخواهی فرقی نگذاری که هر روز هفته بعد از ۸ ساعت کاری خسته کننده و کسل کننده باید بروی مجلس ختم و بعدازظهر هم بدون هیچ کاری برای خودت اینچنین بگذرد. من که سعی میکنم تا آنجا که بتوانم و وقت داشته باشم به مراسم ختم کارکنان سطح پایین از نظر پست و شغل بروم مثل خدماتی ها و... که کمتر به سراغ این افراد میروند. هر وقت هم یکی از آشنایان رئیس روسا فوت میکند وای از این همکاران که همه زندگیشان میشود مراسم تشیع و ختم . حتی شهرستان هم که باشد میروند. نمی دانم چرا؟ چرا پست اینقدر برای مردم مهم است؟ چرا برای چاخان و...وقتی هم میروند مثلا اگر زن باشد به خانواده میگویند من فلانی همکار آقای فلانی هستم و اگر مرد باشد و بین مردان ناشناس همچنین . خلاصه خود را هم معرفی میکنند تا از قافله عقب نمانند. من یکی نه حاضرم در تشیع جنازه اقوام مسئولین اداره شرکت کنم نه در ختم . نه به خاطر آن مرحوم یا مرحومه که خداوند بیامرزدشان. بلکه بخاطر اینکه می بینم همکاران وقتی ختم یکی از اشنایان پست های پایین هست هزار و یک بهانه برای شرکت نکردن می آورند اما برای رئیس روسا همه زندگیشان را تعطیل می کنند که اخلاق خوبی نیست. خلاصه در هفته گذشته چند مورد ختم داشتیم . یکی از آنها که متاسفانه یکی از روسا بود پدرش در حادثه تصادف اتوبوس حرم امام رضا ع درگذشته بود بعد از دو تا ختم که رفته بودم این یکی هم توی روزنامه ها زده شده بود هم اطلاعیه در تابلو اعلانات هم کارت دعوت و خلاصه به چند طریق دعوت کرده بود  بدور از اینکه پدر یکی از معاونین اداره هست با همه کمی وقتی که داشتم میخواستم بخاطر زوار امام رضا ع بوده بروم که سام مطلبی گفت و برایم جالب بود.

" میگم چرا مردم ایران وقتی عروسی میگیرند بسیاری از فامیلهای دور هم دعوت نمی کنند و حتی طلبکار هم هستند اما به محض اینکه فردی فوت میکند با هزار و یک وسیله خبرش را میدهند و دعوت می کنند و به تعداد زیاد شرکت کنندگان در تشیع جنازه مباهات میکنند که پرفامیل هستند ؟ چرا همین فامیلها که اگر در مراسم تشیع و ختم شرکت نکنند مغضوب می شوند اما در شادی هایشان دیگران را شریک نمی کنند تازه وقتی هم میروی مراسم ختم می گویند انشا الله در شادی شما شرکت کنیم و از همان جا خودشون را دعوت می کنند.؟ برنامه تو که در اداره هستی همش شده مراسم ختم وقتی هم برمیگردی افسرده از گریه ها و ناراحتی ها هستی حالا اگر خودت میخواهی بروی من مشکلی ندارم برو اما قدری هم به فکر روحیه خودت باش"

به حرفهاش که فکر کردم دیدم راست می گوید. من باید خیلی از روزها را با خستگی از اداره که معمولا ختمها همزمان با تعطیلی اداره میباشد بروم مراسم و خسته تر و افسرده برگردم خانه. سهم خانواده من چیست از زندگی با من؟ واقعا چرا ما مردم برای شادیهایمان کسی را دعوت نمی کنیم و توقع داریم در همه مراسم های عزاداری آنها شرکت کنیم؟ چرا این فرهنگ بنظر من اشتباه در بین ما ایرانی ها رواج دارد؟ چرا ما مرده پرستیم؟ حتی در بین اقوام هستند اشخاصی که شاید سالها با هم رفت و آمد ندارند طرف مریض هم میشود به دیدنش نمی آیند قدر یکدیگر را تا زنده هست نمی دانند، صله ارحام را بجا نمی آورند، گاها فرزندانشان یکدیگر را نمی شناسند اگر هم سوال شود چرا رفت و آمد نمی کنید می گویند گرفتاری نمی گذارد همه گرفتارند. واقعا چرا وقتی یکی از طرفین فوت میشود برای تشیع جنازه و مراسم ختم سه روزه و هفتم و سیم و چهلم و.....وقت شرکت کردن داریم اما وقتی زنده هست وقت دید و بازدید نداریم. نظر شما چیست؟

پ . ن۱. الان که این پست را نوشتم مدارک مدیکال دستم رسید یک سری فرم عکس دار (عکس سام وخودم ) با مشخصات شناسنامه ای ممهور به مهر اداره مهاجرت سفارت کانادا در ورشو که گفته از تاریخ نامه ۹۰ روز وقت داریم که نتیجه مدیکال به سفارت برسد و الا پرونده بسته میشود بازم خدا را شکر که ۱۶ اکتبر رسیده دست خانم وکیل  امروز سوم نوامبر دست ما رسید راستی نام دکتر هم " دکتر محمود واحد در ساختمان دژبد حد فاصل خیابان ذوالانوار و سی متری سینما سعدی نوشته با اجازه شما زنگ زدم برای تعیین وقت منشی محترم فرمودند صبح پنج شنبه ناشتا با دو قطعه عکس و کپی فرمها و نفری ۱۰۰ هزار تومان ناقابل ویزیت (دو نفرمان ۲۰۰ هزار تومان) بیاورید و سر ساعت ۹.۳۰ دقیقه هم اینجا باشید البته نام دکتر در  وبلاگها اشتباها نوشته شده بود دکتر محمود وحید قابل توجه متقاضیان مهاجرت شیرازی "

پ. ن ۲. مطلب قسمت توضیحات و همچنین عکس وبلاگ هم با توجه به موضوع اصلی وبلاگ بنا به پیشنهاد یکی از خوانندگان عزیز عوض کردم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد