دیگر بچه ها گول نمی خورند
تاریخ: دوشنبه بیست و ششم مرداد 1388 ساعت :13:57 

جمعه در مجلسی دوستان جمع بودند برای ناهار را دور هم خوردیم. همه برای استراحت به گوشه ای پناه بردند. بچه ها که طبق معمول خسته نمی شوند و از صبح مشغول بازی بودند و به محض اینکه ناهار را خوردند به بازی مشغول شدند. من هم عادت خواب بعد از ظهر را ندارم کتابی در دست گرفتم و مشغول مطالعه شدم. دختر دوستم که حدود ۹سال داشت به طرف من آمد. دوست داشتنی و چون فرشته ها . من کلا بچه ها را خیلی دوست دارم. کنار دست من نشست و شروع به صحبت کردن شد. اول از کلاسهای تابستان مثل زبان و پیانو که می رفت صحبت کرد. خیلی شیرین زبان و فهمیده بود که اگر دو ساعت هم با او حرف میزدی خسته نمی شدی. مطلبی برایم تعریف کرد که بعد از چند روز هنوز مرا در فکر نگه داشته و الحق فهمیدم فرق ما با بچه های این زمانه زمین تا آسمان است که در اینجا  برایتان می نویسم.

" سه هفته پیش مدرسه ما بچه ها را به یک حسینیه برد . مراسم جشن بود. پرچم آمریکا را پهن کرده بودند  و خانم معلم به بچه ها گفت : روی پرچم راه بروید و مرگ بر آمریکا بگوئید. وقتی نوبت من رسید من از کنار پرچم عبور کردم و مرگ بر امریکا نگفتم. خانم معلم جلو امد و با مهربانی پرسید عزیزم چرا روی پرچم راه نرفتی و شعار ندادی؟ گفتم : خانم معلم مگر شما در کلاس به ما نگفتید پرچم ما نشانه افتخار ماست و نباید اجازه دهیم کسی به پرچم ما بی احترامی کند. خوب پرچم آمریکا هم نشانه افتخار مردم و بچه های امریکا است چرا ما باید به مردم امریکا توهین کنیم؟ اگر رئیس جمهور ما با رئیس جمهور امریکا مخالف است تقصیر ما بچه های ایران و بچه های امریکا چیه که باید به بچه ها توهین کنیم من حاضر نیستم به افتخار مردم و بچه های امریکا توهین کنم. خودتان به من یاد دادید. معلمم که متعجب شده بود لپ مرا گرفت و خندید و رفت .

این دختر بچه باهوش و عاقل از من پرسید خانم .... من کار بدی کردم؟ گفتم نه عزیزم تو حقیقت را گفتی و کار خوبی کردی. پرسید خانم آیا تا به حال شنیده اید در جایی پرچم ایران را لگد بزنند یا آتش بزنند ؟ گفتم نه . گفت چرا ما به بچه های امریکایی توهین می کنیم و این کار را می کنیم؟ حقیقتا نمی دانستم چی به این دختر بچه که واقعیتات را به این خوبی تجزیه و تحلیل می کند جواب بدهم؟ فقط با خود گفتم دیگر نمی توانند مردم را فریب دهند. وقتی دختر بچه ۹ ساله اینچنین مسائل را درک می کند و تحلیل میکند. در همین حین مادرش جلو امد و گفت "شما دو نفر چه می گوئید؟ قبل از پاسخ من دختر بچه پیش دستی کرد و گفت:" مامان داریم بحث سیاسی می کنیم."