مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

google street و ایران سبز

صبح همه دوستان عزیز بخیر و خوشی . بعد از مدتها که هر شب با استرس می خوابیدم و ماهها بود خواب راحتی نداشتم دیشب الحمد الله خوب خوابیدم و خوابهای خوشایندی در زمینه کار هم دیدم.  خلاصه امروز هم سرحال به کار مشغول شدم و با اینکه میدانم چه روز شلوغ پرکاری خواهم داشت عین خیالم نیست. همیشه دلم میخواهد با روی خوش با ارباب رجوع روبرو شوم گرچه در اوج ناراحتی هم سعی میکنم ناراحتی خودم را به دیگران انتقال ندهم . معمولا ناراحتی ویروسی بسیار مسری دارد که خیلی زود انتقال پیدا میکند. دیشب ساعتها نشستم پای کامپیوتر و چون خانه ما شده بیمارستان و چند نفر بستری داشتیم( خواهرم - شوهر خواهرم - همسرم - دختر خواهرم) همگی آنفلونزا گرفته بودند(نترسید از نوع خوکی شکر خدا نبود) وضعیت خواهرم از بقیه بدتر بود و سام در عین حالی که خودش مریض بود مجبور شد به مداوای آنها بپردازد. به خواهرم سرم وصل کرد و آمپولهای مورد لزوم را در سرم ریخت و به شوهرخواهرم و دخترش هم آمپولهای لازم را تزریق کرد . جالب است حاضر نشد خودش آمپول بزند. اینم از لطف آقایون پزشک است  خلاصه چون همه در این حال و وضع بودند منم خودم را مشغول کامپیوتر کردم و در google street شروع به چرخیدن کردم. اکثر خیابانهای ونکور و شهرهای اطراف ، تورنتو را دیدم . یادی هم از سفرهای گذشته کردم و سری به فرانسه زدم و شهر و خانه ای که اقامت داشتم را دوباره دیدم و کلی خاطره برایم تازه شد. بعدش هم رفتم سراغ ایتالیا و شهر میلان یادش بخیر چه روزهایی بود. در کشورهای آسیایی هم که گوگل استریت کار نمی کرد که برایم کمی عجیب بود مثل کره ژاپن مالزی خلاصه با همه پیشرفتی که داشتند این مکانات را نداشتند. از قرار معلوم فیلم برداری ها مربوط به همان روز است دو شهر ونکور و تورنتو را با هم مقایسه کردم. در این فصل ونکور عین بهار سرسبز و زیبا بود وای از طبیعت زیبایش و خیابانهای عریض و طویل و خلوت آن اما تورنتو طبیعتی زمستانی داشت و درخت ها همه برگهایشان خشک شده و خلوت بودند. با اینکه آنجا هم بزرگ و زیبا بود اما به زیبایی ونکور نمی رسید. خانه های ویلایی شیکی که در هر دو شهر بود صحنه های فیلم های پزشک دهکده و یا خانه کوچک و بچه های جزیره به خاطر آدمی می اورد. کلی ذوق کردم خدایا یعنی میشه مردم ما هم روزی چون این مردم در این آرامش و زیبایی زندگی کنند. ؟ یعنی میشود اینقدر در مملکت ما آزادی که حق هر انسانی است داده شود و بجای اینکه دولتمردان ما وقتشان را برای بگیر و ببند مردم بی گناه و عزیزانمان و در زندان انداختن انها سپری کنند به فکر ساختن مملکت و فراهم کردن آسایش برای مردم باشند. آیا میشود این همه سرمایه این مملکت که از کشور خارج میشود و بخاطر مسائل سیاسی (نه از سر دلسوزی و مسلمانی) خرج دیگر کشورهایی که هیچ نفعی هم برای ما ندارند و اکثرا هم دشمن ما هستند خرج همین مردم نجیب و کم توقع ایران میشد و کشوری که این همه ثروت دارد  مردم این مرز و بوم هم در آسایش و آرامش و خوشی زندگی کنند. بخدا قسم میشود اگر بخواهند میشود. چون ما کشوری ثروتمند هستیم اما ثروت کشورمان خرج جاهای دیگر میشود و الا روزگاری ایران بهشتی برین بوده که به این روز و حال در آمده است . به امید پیروزی و بهروزی مردم ایران سبز.

جزیره پرنس ادوارد

این روزها بیشتر بحث و گفتگوی ما شده این چند ماه باقیمانده را چیکار کنیم؟ وقتی رفتیم کانادا چیکار کنیم که بهتر نتیجه بگیریم؟ واقعا عجب دنیایی شده  در عرض چند دقیقه پای اینترنت نشستن تمام چیزهایی را که میخواهی بدست می آوری . منم که این روزها شده ام یک پای ثابت کامپیوتر و اینترنت هر سایتی را که فکر میکردم در ارتباط با کانادا به ما اطلاعاتی بدهد جستجو کردم. از شرکت های کاریابی گرفته تا دانشگاهها و رشته های تحصیلی و قیمت آپارتمان در شهرهای مختلف . ما که در فرم اولیه زده ایم تورنتو و آن موقع مثل الان (شش سال پیش) اطلاعات کافی در مورد شهرهای کانادا نداشتیم و الا ونکور را انتخاب میکردیم بایستی حداقل سه ماه اول را در استان انتاریو و یکی از شهرهای نزدیک تورنتو باشیم. شرکتهایی که خانه هایی را برای اجاره در سایت قرار داده بودند  و امکاناتی را که داشت بررسی کردم . اولین مورد در دل شهر تورنتو آپارتمانی در طبقه پنجم بود مبله (ماشین لباسشویی ، ظرفشویی، کاناپه ، اجاق گاز ، یخچال) قیمت زده بود ماهیانه 1080 دلار با متراژ 60 مترمربع و بعد  980 دلار با همین امکانات و سومی 840 دلار متراژ 40 متر که شکلی زیبا داشت اما فکر کنم کل آپارتمان اندازه هال خانه الان خودمان نیست و تقریبا نزدیک به دریا بود . من خودم از شهرهای شلوغ خوشم نمی آید و همسرم نیز به جاهای آرام علاقه بیشتری دارد چون قصد ادامه تحصیل در آنجا دارم پیشنهاد من بود که به یک شهر کوچک نزدیک تورنتو برویم که هم خانه بهتری بتوانیم اجاره کنیم و هم آرامش بیشتری برای درس خواندن داشته باشیم. همیشه وقتی فیلم بچه های دهکده و یا خانه کوچک دوران کودکی خودم را بیاد می آورم آرزوی رفتن به جزیزه پرنس ادوارد را داشتم حالا نمی دانم این جزیره مانند همان آواز دهل شنیدن از دور خوش است میباشد یا اینکه واقعا اینقدر زیبا و قشنگ است شاید به کانادا رفتیم سفری هم به این جزیزه رویای کودکیم داشته باشم. خلاصه اینکه با تشریف آوردن مدیکالمون خیلی از تصمیمات ما عوض شد. برنامه ریزی بر اساس برنامه تستهای پرشکی ، زمان آمدن ویزا و... باید انجام گیرد. فقط امیدوارم خداوند همراهیمان کند و زندگی بهتری بتوانیم در پیش رو داشته باشیم.

روز شمار آخرین ماهها در ایران

حالا که وکیلمان خبر داد که مدیکال رسیده دستش و ما پول را واریز نمائیم که برامون پست کند از امروز سعی می کنم کارهای مربوط به مدیکال را ریز ریز براتون بنویسم . ما دیروز آخرین قسط وکیل و مبلغی هم برای نمی دونم چی بود که برامون ایمیل کرده بود فرستادیم به شماره حساب دفترش در تهران. قبض را هم برای دفتر کانادا ایمیل کردیم و عصر که میشد صبح انها زنگ زدیم به دفتر کانادا و تائیدیه رسیدن قبض و پول را گرفتیم(آخه می ترسیم بعد بگویند نیامده کار از محکم کاری عیب نمی کنه) گفتم به آدرس خودمان پست کنید گفتند نه به آدرس تهران دفتر خودمان پست می کنیم آنها برای شما ارسال میکنند زود دست شما میرسد. تازه کارمند دفتر وکیل محترمه می گفت هنوز به من دستور ارسال داده نشده گفتم میشه خودمان هزینه پست دی اچ ال را بپردازیم برامون با این پست بفرستید که گفتند نه خودمان با پست سریع می فرستیم. حالا دیگه باید منتظر رسیدن مدارک مدیکال از دفتر وکیل محترمه باشیم و از قرار معلوم با این فرم یک سری اسامی دکترای مورد اعتماد سازمان مهاجرت کانادا با مبلغ ویزیت هست که باید یکی را انتخاب کنیم و برویم. اینطور که در فرمهای قبلی من دیدم در شیراز دکتر سعید وحید است که متخصص اطفال و در ساختمان دژبد واقع در سی متری سینما سعدی واقع است می گویند ویزیت ایشان ۵۰ هزار تومان است (البته دیدم در تهران ۱۵۰ هزار تومان بود) حالا نمی دونم تغییری کرده یا نه؟ به هر حال یکی دو هفته هم باید منتظر آمدن مدیکال باشیم.  اینم یکی از عیوب داشتن وکیل است چون میگویند ۹۰ روز مهلت داریم خیالشون راحته حالا خدا نکنه در همان مدتی که در مسیر آمدن است برای انسان اتفاقی بیافتد و ما در معاینات مشکل پیدا کند. (خدا نکنه )

بالاخره نامه مدیکال ما هم آمد

هورا با همه نگرانی هایی که داشتیم امروز عصر مدیکال ما برایمان ایمیل شد. وکیلمان هم از کانادا زنگ زد و گفت قسط آخرمان را به حساب فردا واریز کنیم تا برایمان پست کند. ما یعنی من و آقای همسر خیلی خوشحالیم انشا الله یکی یکی دوستان خبر خوب برایمان بفرستند. ضمنا در نامه نوشته از تاریخ نامه ۹۰ روز وقت داریم تا جواب مدیکال به سفارت کانادا در وین ارسال گردد. نمی دونم چرا پرونده سوریه میرود ورشو و تست مدیکال میرود اتریش . به هر حال خیلی خیلی خوشحالیم . به خودمان تبریک می گویم.

خبر جدید

بعد از چند ماه آخرین خبری که دیروز گرفتیم این بود که به سایت مهاجرت مراجعه کردیم . وقتی وارد فایل خودمان شدیم روی کلمه در دست بررسی کلیک کردیم نوشته شده بود پرونده ما در ۱۵ ژوئن یعنی ۲۵ خرداد ماه امسال به سفارت کانادا در ورشو ارسال شده است و ممکن است با شما تماس بگیرند. از طرفی نمی دانم چرا وکلا هم اینقدر ضد و نقیض حرف می زنند. از سایت پارس کانادا هم ایمیلی برای ما آمده بود که برای ایراد گیری روی پرونده ها فرستادند ورشو. آخه با هیچ منطقی نمی تواند این حرف درست باشد اگر قرار بر ایراد گرفتن است در همان سفارت کانادا در سوریه هم می توانند ایراد بگیرند. هر دو سفارت مربوط به کانادا است مکانش فرق دارد. قوانین هم یکی است درست است که سلیقه ها فرق دارد اما نه مثل ایران که روند پرونده ای را بدون دلیل بخواهند ۱۸۰ درجه تغییر دهند. ما برای فرار از بی قانونی ها و بی اخلاقی ها می خواهیم مهاجرت کنیم. هر چه هم تحقیق کردیم و از افرادی که آنجا هستند پرسیدیم مشکل ایرانی ها در خارج از کشور و داخل کشورهای توسعه یافته این است که عادت کردیم به پارتی بازی و بی قانونی حالا جایی بخواهیم برویم قانونی کار کنیم و زندگی کنیم به ما سخت می گذرد. بنابراین با آقای همسر فکرامون را روی هم ریختیم و دیدیم که با هیچ منطقی نمی شود قبول کرد که پرونده ها را برای ایراد گیری و رد کردن تقاضاها به ورشو ارسال کرده اند. با تحقیقات بعمل آمده پلیسی (خانم مارپلی)  بیشتر میشود حدس زد که بعلت اینکه سیل مهاجرین به کانادا زیاد شده و بخصوص در تابستانها توریسم هم زیاد به کانادا تشریف می برند و بعد از وقایع اخیر هم سیل مهاجرین ایرانی به کانادا زیاد شده در سفارت سوریه حجم پرونده ها افزایش یافته است و برای تسریع در کار یک سری پرونده ها را بخصوص پرونده های سالهای قبل به ورشو ارسال شده است و یکی از دوستان هم دیدم که سه ماه از ما زودتر فایل نامبر گرفته و پرونده اش به ورشو ارسال شده بود در ۸ مهر ماه امسال برایش مدیکال آمده است. حالا خیلی سخته که بعد از ۵ سال و ۷ ماه بخواهند بی جهت آدم را رد کنند. چون تمام شرایط را داشته ایم که نامه تکمیل پرونده آمده بخصوص که امتیاز ما هم بیشتر از حد میانگین بوده است. فقط یک مشکل می ماند آنهم که جناب سفیر از ما خوشش نیاید و بگوید عضو القاعده نعوذبالله  هستیم .