مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

خشونت علیه زن در ایران

تاریخ: شنبه هفدهم اسفند 1387 ساعت :0:39 

موضوعی است که مدتهای مدیدی است فکر مرا به خودش مشغول کرده. حتما خواهید گفت همه جای دنیا علیه زن خشونت وجود دارد. درسته منهم قبول دارم و منکر این موضوع نیستم. اما همه چای دنیا قوانینی که وضع شده کاملا در دفاع از زن میباشد. تا آنجا که مردان ایرانی وقتی به گشورهای دیگر بخصوص غرب سفر یا مهاجرت می کنند از این قوانین شاکی هستند. مرد حق زدن زن را ندارد. حق اینکه بخواهد از او چون برده ای استفاده کند را ندارد. حق اینکه هر وقت و هر چور خواست با همسرش رفتار کند را ندارد. چنانچه پلیس متوجه شود مردی همسرش را اذیت کرده مستقیما دخالت میکند. اما در ایران ؟ با اینکه در شریعت اسلام احترام گذاشتن به زن خیلی تاکید شده است اما اینها فقط در حد حدیتها و روایات باقی مانده. حضرت محمد مصطفی ص فرمودند مردی که همسرش  را آزار دهد خداوند از او بی زار میشود. اما مردان به طرق مختلف از زیر بار این احادیث شانه خالی می کنند. هر روز در صفحات روزنامه ها میخوانیم که برادری خواهرش را کشته . پدری دخترش را کشته . مردی به همراه برادر زاده اش دخترش را کشت. از این اخبار دردناک بسیار فراوان است و متاسفانه در قوانین ما برای این پدران یا برادران که بعضا هم معتاد هستند یا به خلافهای دیگر مشغول هستند هیچ مجازاتی در نظر گرفته نشده است و همین باعث شده که میزان قتل دختران به بهانه دفاع از ناموس هر روز اقزایش یابد. چند روز پیش در روزنامه خواندم که مردی از طایفه فیوج دختر ۱۶ ساله خود را کشته است و اقوام و خویشان برای تبریک گفتن از اینکه لکه ننگی را از دامان فامیل پاک کرده برای تبریک حتی پای او را می بوسیدند. این پدر بی عاطفه به پلیس گفته بود من امر خداوند را اجرا کردم و اصلا هم پشیمان نیستم. نمی دام دوستان عزیز طایفه فیوج را می شناسند یا نه؟ اینها طایفه ای هستند که در سالهای دور از هند به ایران مهاجرت کردند و شغل اصلی انها دزدی و کف زنی میباشد و حتی اگر فرزندشان این حرفه دزدی و کف زنی را بلد نباشد برای آنها عیب است. حال خود قضاوت کنید که گروهی که از راه دزدی امرار معاش می کنند چگونه دم از اجرای فرمان خداوند می زنند. هنوز بعد از سالها برای من جای سوا است که آیا رابطه داشتن پسرها با دختر نامحرم در خانواده اینقدر عادی شده که حتی خانواده های مذهبی هم به راحتی از کنار این مسئله می گذرند و عیبی ندارد اما اگر دختری با پسری رابطه داشت مهدورالدم میشود؟ مگر نه این که پسری با یک دختر رابطه دارد و مگر نه اینکه این دختر ارزش و آبروی حانواده ای است چرا اجازه میدهیم پسران ما با ابروی خانواده ای بازی کنند؟ چنانچه این مسئله قبح خود را در جامعه از دست داده است باید منتظر باشیم پسری هم با دختر ما رابطه برقرار کند. من قصدم زیر سوال بردن روابط دختر و پسر نیست بلکه منظور من این است که چرا باید دختری اینچنین بی رحمانه کشته شود ؟ همسری به دست شوهرش بی رحمانه کشته شود آنوقت اسم دفاع از ناموس را روی آن بگذارند. ؟ اما چنانچه زنی برای دفاع از ناموس شوهرش را بکشد یا فرزندش را بکشد باید اعدام شود؟ چند ماه پیش زنی بی رحمانه اعدام شد. حتی دختران این زن به رئیس قوه قضائیه نامه نوشتند که همه امید ما مادرمان است و کسی دیگر را نداریم از اعدام او چلوگیری نمائید. اما متاسفانه اعدام شد. تمام پرونده حاکی از ان بوده که همسر دوم این زن قصد تعرض به دختر ۱۶ ساله او را داشته و سر دفاع از دختر ۱۶ ساله به قتل رسیده بود. ۸ سال در بدترین شرایط در حالی که دو تا دختر ۱۶ و ۱۰ ساله این زن بدون مادر و پدر در راهروهای زندان و دادگاه برای اثبات بی گناهی مادرشان در رفت و امد بودند بخاطر کینه توزی خانواده مرد مقتول به دار آویخته شد بدون اینکه کسی بگوید بعد از مرگ مادر بر سردو دختری که اینک ۲۴ ساله و ۱۸ ساله بودند چه خواهد آمد. آیا این دو دختر بی پناه در این چامعه ای که پز از مردان و زنان گرگ صفت میباشد چه خواهد آمد؟ آیا چند سال دیگر این دو خواهر بزه کار گوشه زندان هستند یا برای انتقام از مردان بالای دار؟ کسی چه می داند که این پرونده مختومه شد اما سرنوشت زن اعدامی گریبانگیر دختران جوانش در این جامعه خواهد شد. جامعه ای که ذره ای رحم و شفت در ان وجود ندارد. نمی دانم حشونت و جنگ علیه زن در این جامعه کی پایان می یابد؟ قضاوت با آیندگان است

زنان و انتخابات

زنان و انتخابات

 زن موجود زیبایی که خداوند شریک و نیمه تکمیلی مرد قرار داده است و بالعکس( نیمه تکمیلی زن مرد میباشد) در تاریخ  و در هر زمانی زن مورد ستم قرار گرفته است. هر وقت فردی بلند شد و فریاد زد که زن انسان است و فرقی با مرد ندارد و تنها به خاطر بقا و تکمیل کردن یکدیگر به دو شکل و خصوصیات متفاوت آفریده شده است لقب " فمنیست " را به او اطلاق کردند گویا گناهی نابخشودنی از او سر زده است. در این سوی آسیا نمی دانم به خاطر شرایط آب و هوایی است یا چیز دیگری که بیشتر از هر جای دیگر دنیا به زنان ظلم میشود. اعراب جاهلیت زن را مورد ننگ خانواده می دانستند و با تولد نوزاد دختر او را زنده به گور میکردند. متاسفانه این شیوه زنده به گور کردن دختران هنوز هم ادامه دارد منتها با گذشت زمان و پیشرفت علم نوع آن فرق کرده است. زنده به گور کردن افکار و ایده های زن به مراتب سخت تر از جسم اوست. در هند در بسیاری قبیله ها بارها و بارها شنیده شده است که با مرگ مرد زن را همراه او آتش زده اند. یا دختری را بخاطر نداشتن جهیزیه به آتش کشیده اند. در افغانستان زنان را از هر گونه حقی محروم کرده اند بدیعی ترین آن که حق باسواد شدن است محروم گشته اند. در کشورهای عربی زن حق رانندگی ، جلو ماشین نشستن، در پستهای دولتی وارد شدن(باستثناء عربستان که اخیرا انقلابی صورت گرفته و معاون وزیر اموزش و پرورش را زن انتخاب کردند) در عراق بصورت فرمالیته زن را وزیر کردن و از او پشتیبانی مالی و سیاسی نکردن تا جایی که کمتر از شش ماه در این پست دوام نیاورد و استعفاء نمود و .... هر گونه ظلمی را در حق زنان روا می دارند. در کشور خودمان ایران تنها شعارهای حمایت از زنان است که در راس امور قرار دارد . متاسفانه در هر برهه ای از زمان این مردان بوده اند که قانونگذاری کرده اند و با تعصبات مردانه و اینکه زن را جنس دوم و ضعیف قلمداد کرده اند قانونگذاریها به نفع مردان بوده است و میباشد. یادم می آید آقای خاتمی زمانی که بحث انتخاب کابینه شد وقتی خبرنگار از او پرسید در کابینه از وزیر زن هم استفاده میگردد صراحتا گفت" من چنین ریسکی نمی کنم" حال خاتمی فردی است که مدعی دفاع از حقوق بشر و زنان و همه اقشار جامعه است وقتی ایشان چنین دیدگاهی نسبت به زنان دارند چه انتظاری از مردان میتوان داشت؟ همان زمان بود که من گفتم دیگر به هیچ شعار انتخاباتی اعتماد نخواهم کرد. من خود در رای دادن به خاتمی گول شعارهای تبلیغانی ایشان را خوردم. در مسئله حجاب میشود همه چیز را منتسب به زن و وظیفه زن میدانند. مردان هیچ وظیفه ای در قبال چشم پوشی از گناه و طرز لباس پوشیدن و ... ندارند. می گویند چادر نشانه ملی زن ایرانی است و فرهنگ زن ایرانی است . نمی دانم ایا مردان ایرانی در همه برهه تاریخ ایران کت و شلوار و اینچنین لباس می پوشیدند یا در چند دهمه اخیر لباس مردان اینگونه شده است حتی من که سنم به آن زمان قد نمی دهد از فیلمهای تاریخی می فهمم که لباس مردان ایرانی اینگونه نبوده است بلکه شلواری گشاد و پیراهنی بلند و گشاد تن مردان ایرانی بوده است پس چرا مردان به سنت لباس پوشیدن ملی خود برنمی گردند  و کت و شلوار که زائیده فرهنگ غرب است را برای خود انتخاب کرده اند؟ من مخالفتی با چادر ندارم و بلکه خودم به این پوشش علاقه دارم اما با اجبار کردن آن مخالفم . در روزنامه های خارجی خواندم که خانمی در ترکیه که حجاب را انتخاب کرده بود و از دانشگاه اخراج شده بود خانم فائزه هاشمی برای ایشان دعوت نامه ای فرستاده بودند و ایشان را به عنوان یک الگوی زن مسلمان محجبه به ایران دعوت کرده اما وی در جواب گفته بود به کشوری که خود حجاب را اجباری کرده است و حق انتخاب را از زنان گرفته است وارد نخواهد شد. حال برگردیم به انتخابات سوال من این است که چرا وقتی که زمان انتخابات میشود زنان جزعی اصلی و بلکه رای آنان سرنوشت ساز است و کاندیدها این همه از زن حمایت می کنند و شعار میدهند اما به محض اینکه انتخاب شدند همه چیز فراموش می کنند؟ وقتی به قدرت رسیدند چه نمایندگان مجلس چه شوراها چه رئیس جمهوری همه زنان را شایسته پست و مقام و وزارت نمی دانند؟ چه میشود که در عرض چند ماه اینگونه تغییر گفتار و رفتار میدهند؟ آیا هدفی جز رای جمع کردن از نیمی از جمعیت ایران که زنان هستند را دارند و در حقیقت آیا جز فریب دادن زنان را در دوره تبلیغات انتخاباتی دارند؟ کاش افرادی که کاندید میکردند بجای عوام فریبی و مردم فریبی به فکر اصلاح کردن این قوانین یک جانبه ای بودند که همه جا از مردان دفاع کرده و حقوق مشروع زنان را در حداقل چیزها نادیده گرفته اند. حتی در قضا هم که جایگاه دادرسی به بی عدالتی میباشد همه قوانین به نفع مردان میباشد. کجای قوانین ما در ایران به زن حقی داده است؟ در دنیای امروز می بینیم که در اسپانیا 9 نفر از کابینه را زنان تشکیل داده اند و در اکثر کشورها حتی کشورهای عربی اینک به این نتیجه رسیده اند که زنان را وارد کابینه کنند. اما زن در ایران با اینکه از نظر علمی هم از مردان جلو افتاده اند بحدی که 60 درصد قبول شدگان دانشگاهها را دختران تشکیل میدهند اما در صحنه های سیاسی ، اجتماعی ، دولتی و... هیچ حقی ندارند. حتی همین قبول شدگان دختران در دانشگاه برای مردان شده زنگ خطری که وای مصیبتا بیائید و دانشگاه را سهمیه بندی کنیم که امور از دست ما دارد بیرون می رود. حال نمی دانم با این توصیف کدام زن رغبت می کند گوش به شعارهای انتخاباتی مردانی بدهد که در عمل ثابت کرده اند ضد زن می باشند و اینها شعاری بیش نیست؟

 

آرایشگاههای زنانه در ایران و صحبتهای قابل تامل

تاریخ: جمعه نهم اسفند 1387 ساعت :21:38 

آرایشگاه زنانه مکانی است که هر خانمی از هر شکل از اعتقاد و ایده و نظر بطور دائم در آن رفت و آمد دارند. خب زیبایی خوب است و خدا هم زیبایی را دوست دارد. هر زنی هم دلش میخواهد ظاهری زیبا داشته باشد. جو آرایشگاههای زنانه در ایران با هر جای دیگری متفاوت است . وقتی به آرایشگاه میروم خیلی چیزها می بینیم و خیلی چیزها می شنویم. مکان اطلاعاتی است برای خانمها. از هر دری صحبت میشود. شاید یکی از علتهای آن گذران وقت در این مکان باشد . کمتر دیده شده در آرایشگاهی مجله ای ، روزنامه ای و یا کتابی به روز گذاشته شده باشد برای خانمهایی که گاها بین ۶ تا ۸ ساعت هم در آنجا وقتشان تلف میشود. تنها جایی که حاضریم پول زیادی بپردازیم وقت زیادی قر ار دهیم اما با لبی خندان بیرون بیائیم. برای یک رنگ مو ، فر ، مش ، اصلاح صورت و ابرو و .. حداقل ۶۰ هزار تومان و حداکثرش هم مربوط میشود به جای آرایشگاه ، فرد آرایشگر و موارد دیگری که خود آرایشگران برای خود قانون قرار داده اند. به طور مثال می بینی که می گویند اگر ...خانم کار شما را انجام دهد ۶۰ هزار تومان برای اصلاح و رنگ موی ساده و سشوار از شما می گیریم اما اگر ....خانم کار شما را انجام دهد ۱۵۰ هزار تومان. با اینکه خیلی کم پیش می آید این آرایشگرها تحصیلات دانشگاهی داشته باشند اما چنان کلاسی میگذارند که مهندس و دکترش هم آدم حساب نمی کنند. در انجا فردی که وارد میشود اگر هفت قلم آرایش اجق وجق  داشته باشد و مانتو کوتاه و تنگ و قیافه آنچنانی داخل شود جلو پایش هم بلند میشوند حالا این خانم در هر سطح اجتماعی میخواهد باشد اما اگر دختر خانمی ساده مهندس شکیل و خانم وارد شود جواب سلامش هم به زور میدهند. کلا جو خاصی دارد. متاسفانه در این مکانها حرفهای خوب هم نمیشنوی. خود من روی برخورد آرایشگر خیلی اهمیت میدهم. شاید بیش از ۵۰ آرایشگاه رفتم تا بالاخره یکی که جو بهتری داشت پیدا کردم. البته امیدوارم که چون خیلی جوان هستند رفتارشان عوض نشود. خب محیط می طلبد که خودشان بهترین لباس را بپوشند و زیباترین آرایشها را داشته باشند و من روی این مورد مشکلی ندارم اما کسانی که به طور مداوم به این مکان می آیند تقریبا همدیگر را می شناسند. چند روز پیش که رفته بودم متوجه شدم خانمی که کار منو انجام میداد دمق و ناراحت است . حسابی کسل بود. وقتی پرسیدم حالت خوبه؟ با غم عجیبی گفت زندگی همیشه به کام ما نیست و چون دیدم نمی خواهد ادامه دهد لبخندی زدم و گفتم خدا کریمه توکل به خدا کن. خانمی با خواهر شوهرش آمده بود جوان بود و زیبا . خودش گویا کاری نداشت کنار دست من نشسته بود. بحثشان سر این بود که سریالهای تلویزیون قباحت را از حد گذرانده اند و چند زنی در بین مردان را به خوبی آموزش می دهند. در اینجا سر درد دل بقیه هم باز شد. خانم جوان کنار دست من شروع کرد : وای بر ما خانمها تا تیپ مردی و پولش رامی بینیم همه چیز یادمان می رود و فکر می کنیم شاهزاده رویاهایمان به خواستگاری آمده و خوشبخت ترین زن دنیاهستیم. "سعی میکرد یواش حرف بزند و با اشاره که خواهر شوهرش متوجه نشود" ببینید خانم ترو خدا من تازه ۲۵ سال دارم دو سال نیست ازدواج کردم آرزو دارم موهام رو رنگ کنم اما نمی ذارند. نمی دونی چقدر شوهرم بداخلاق است؟ نمی دونی چه بر سر من آورده بخدا از دستش دیوانه شدم. پرسیدم مگر از قبل نمی شناختید یا دوران نامزدی نداشتید ؟ گفت ۸ ماه نامزد بودیم اما می گفتم بعد از ازدواج خوب میشود منه خر رو بگو گول قیافه و پولش را خوردم . گفتم واقعا برای معیارهای شما خانمها متاسفم. همینطور داشت درددل میکرد که خانمی وارد شد یادمه امد که سه ماه پیش که آمده بودم ایشان عروس همین آرایشگاه بود . سریع مانتو و روسری را بیرون اورد گویا به کاباره وارد شده لباس آنچنانی تنش بود . گفتم خوب تازه عروسه جوان هست و مقتضای سنش است حتما شوهرش هم دوست دارد. هنوز ۵ دقیقه نیامده بود که متوجه شدم متاسفانه و صد افسوس برای طلاق اقدام کرده است . متاسف شدم در همین حین بود که مابین صحبتهای خانم آرایشگر و این خانم متوجه شدم خانم ارایشگر هم برای جدایی اقدام کرده و متوجه ناراحتی او شدم که با غم زیادی گفت خدا از سر مردان نا اهل نگذرد که هنوز ازدواج نکرده دلشان دنبال یکی دیگر است از این صحبتش متوجه شدم شوهرش بهش خیانت کرده است. اون خانم با خنده گفت بی خیال من تا دیدم بدردم نمی خورد درخواست طلاق دادم و الان منتظر مراحل طلاق و دادگاه هستم تازه چند شب پیش هم در یک پارتی یک آقای خوشکلتر و خوش تیپتر به من شماره داد  و مگر مثل تو دیوانه هستم که غصه بخورم خودم را سرگرم کردم. داشت حالم بهم میخورد. از این تعریفها ، از این کوته فکری ها از این معیارهای ازدواج و از اینکه قباحت طلاق به این راحتی از بین خانواده های ما رفته. با خود می گفتم این خانم در اینده مادر شود فرزندش چی میشود؟ گفتم که جو آرایشگاههای زنانه جو عجیبی است . از خانم ارایشگر خواستم هر چه زودتر کار من را انجام دهد تا زودتر از آن محیط خلاص شوم. اما متاسف شدم از اینکه مسئولین ما بجای اینکه سریالهایی بسازند که فرهنگ وفاداری و عشق و ایثار را بین خانواده ها رواج دهند بی محتوا ترین سریالها را می سازند و با بد آموزی فراوان برای زن و شوهرها. یا زن خیانت کرده یا مرد خیانت کرده یا چند همسری را رواج میدهند وادریغا از یک سریال خوب کاش حداقل برنامه های آموزنده دکتر فیل و خانم اپرا را دوبله میکردند و بجای این سریالهای بی محتوا برای مردم ما پخش میکردند. خدا عاقبت همه را به خیر کند

نوشته شده توسط فریبا | موضوع: | لینک ثابت | آرشیو نظرات

پدیده چند زنی در میان مردهای ایر انی

 

 

مطلب فوق را خانم سمانه شریعتی  در سایت آینده  سایت مستقل ایرانیان  نوشته بودند که  بنظر من خیلی بجا و  منطقی صحبت کرده بودند و برای اینکه  خوانندگان دیگری هم  در جریان این مطلب قرار گیرند در وبلاگم قرارش  دادم.

سال هاست که بحث تعدد زوجات مردان در تولیدات سینما و تلویزیون داغ است و در حالیکه همه جهان پس از عبور از دوره فساد و بی بند و باری به خانواده سالم و شاد به عنوان رکن اساسی هر جامعه و مهمترین عامل پیشگیری از جرائم و آلام بشری اعتقاد پیدا کرده و در جهت تحکیم این رکن تلاشهای محسوسی را آغاز کرده اند، ما که این رکن را از ابتدا گرامی می داشتیم، امروز قدمهای خود را برای از هم پاشیدن اصلی ترین محور بقا و سلامت آن یعنی اعتماد ، هر چه سریع تر بر می داریم!

حدودا 17،18 سال پیش خیانت مردان به خانواده در فیلم ها مطرح شد. اما آن قدر استادانه که حساسیتی را بر نیانگیزد ! آن زمان حتی حرف زدن راجع به این موضوع وحشت آور بود. اما امروز از 5 سریال شبکه های تلویزیونی در هر شب حتما یکی از آنان به این موضوع می پردازد !
 
ماجرا با تقبیح این عمل شروع شد و با زنانی که به اشتباه به همسران خود در این مورد ظنین می شدند! مدتی بعد مردان واقعا خیانت می کردند اما عمل آنها همچنان مذموم شمرده و بد و بیراه بود که نثارشان می شد و برای زنان فداکار آنها که عمری را با قناعت و مهر و سادگی در کنار این مردان که تا دستشان به دهنشان رسیده، به آنان خیانت کرده اند، مرثیه خوانی می شد!

و مدتی بعد دیگر بد و بیراهی هم در کار نبود ، تنها ، عواقب بد آن بر خانواده موضوع داستان بود یعنی اینکه آقایان طرف این کارها نروید جیز است ! و مدتی بعد تر اما ، نوبت موجه ساختن ماجرا بود!

مردان مظلومی که یا زنهایشان طی حادثه ای علیل و از کار افتاده می شدند و یا گرفتار زنانی بودند بس وحشتناک و بداخلاق و خارج از تحمل و یا با زنانی روبرو می شدند قابل ترحم ، بدبخت و بی سرپرست (که تصادفا همه آنها هم از همسران خودشان زیباتر ، جوان تر و هوس انگیزتر بودند !) که هیچ کس هم در این دنیا قادر به کمک به ایشان نبود جز آقای مورد نظر ! و به این ترتیب بیننده ای که تا دیروز این عمل را مذموم می شمرد، امروز در مقابله با وجدان دردش آن را تأیید می نمود !! اما ماجرا قرار نبوده به اینجا ختم شود، طوری که کم کم قضیه برعکس شد و مقصر ماجرا زنها شدند ! بالأخره حتما زن اول یک ایرادی داشته که مرد بیچاره مجبور شده سراغ دیگری برود و اگر نه مرد طفلک پاک دامن را چه به این هوس بازی ها !و آنگاه آموزش سازگاری با این موضوع به زنان شروع شد که خانمها ، بهتر نیست عوض به هم ریختن زندگی خود و همسر بیچاره تان و هووی بیچاره ترتان با این موضوع کنار بیایید و به داشتن نصف شوهرتان رضایت دهید ؟!

جالب اینجاست که با این احوال مردان از یکدیگر سؤال می کنند که چرا زنان دائم در حال کنترل ما هستند ؟ چرا کم مهر شده اند ، سرد و بی انگیزه شده اند ؟ و از خود نمی پرسند آیا کسی که دائم تصویر خیانت را روبروی خود دارد، در حدی که قانونی شدن آن لایحه می شود و به مجلس می رود چگونه ممکن است اعتماد را تجربه کند و بوجود آورنده آرامش و شادی باشد .(البته با تشکر از مجلس به خاطر هوشیاری و بیداریش در این موضوع)

طراحی یک پروژه بی نظیر با بازدهی حد اکثر 20،25 ساله ، کاملا روانشناسانه و هنرمندانه ، برای براندازی نرم بنیان خانواده و آیا مسئولین امر می خواهند ادعا کنند که شعارشان همچنان تحکیم بنیان خانواده است و با این مسائل مخالفند و تمام این تولیدات 17،18 ساله از دستشان در رفته ؟! آیا فیلمنامه ها بدون خواندن تصویب می شوند ؟!

شنیدم که آقای ضرغامی به استفاده از عنوان همسر دوم برای بازیگر این نقش در سریال مختار اعتراض کرده اند! سؤال من این است : آقای ضرغامی ، آیا این اعتراض شما به نفس ماجرای تعدد زوجات در پروژه هاست ؟ اگر این طور است و شما جزء طرفداران کانون گرم خانواده هستید آیا مقامی بالاتر از شما هم در سازمان هست؟ چرا جلوی این روند را نمی گیرید ؟ و اگر این طور نیست و قصد جلوگیری از این روند را ندارید، آیا تصور نمی فرمایید اینگونه به ذهن خطور کند که اعتراض شما به این مسئله اتفاقا از باب خلل ایجاد نشدن در روند ساخت چنین مضامینی است؟! و عنوان نشدن این مسائل در روزنامه ها تنها از آن بابت برای شما اهمیت دارد که ایجاد سرو صدا نشود که مبادا یکی از این سروصدا ها باعث ایجاد فشارهایی برای حذف چنین موضوعاتی از این قبیل فیلم ها شود؟! که بگذارید بی سروصدا به پخش برسد ، وقتی پخش شد دیگر شده ، هر کس هر چه می خواهد بگوید ، صدایی به جایی نمی رسد!!

دارم فکر می کنم آنهایی که این روند احتمالا 20،25 ساله را طراحی کرده اند چقدر نکته دان و ظریفند ! دقت داشته باشید که موضوع زوجات را به هر ترتیبی که بسازند به اجبار ناسزاهایی حواله مرد مورد نظر خواهد شد ، حال شما بگویید راه اینکه این موضوع بی اشکال ، موجه و بدون کوچک ترین اعتراضی به مرد مورد نظر داستان مطرح شده و از سوی بیننده نیز قابل پذیرش و حتی انتقاد به آن زشت باشد چیست؟ آفرین ، مطرح ساختن این موضوع در قالب زندگی ائمه و بزرگان !!!.

مصطفی عقاد یک کارگردان مسلمان اهل تسنن بود ولی با اینکه در بخشی از اهل تسنن نگاه به زن نگاه انسانی نیست و مسائل اینچنینی در آنجا کاملا رایج است در فیلم محمد رسول الله (صلی الله) حرفی از این مسائل به میان نمی آورد. چرا که او به دنبال معرفی یک پیامبر الهی بود نه جا انداختن آنچه هوسش می گوید به اسم زندگی پیامبر !... ما هم در اینجا مختار می سازیم انشاءاالله ، با 2 زنش(و البته با اشاره به فاضله بودن همسر دومش) و با همه محبوبیتش ! یعقوب پیامبر را نشان می دهیم که با 4 زنش زیر یک سقف زندگی می کند ، هر کس جرأت دارد اعتراض کند !

آقای یعقوب را نشان می دهیم که مقابل چشم همسران دیگر با سوگلی خود (جوان ترین همسرش) به گردش می رود ، کل اوقاتش را با او می گذراند ، فرزند او را روی تخم چشمانش جای می دهد و همه اینها از نظر کارگردان کار و حتما کسانی که این کار را تصویب و به آن اجازه پخش داده اند یعنی عدالت ! و وقتی معنی عدالت در دانشگاه عمومی کشور این است، من برای خود متأسفم که یک زنم آن هم در این مرز و بوم و اما جوابی عجیب تر که حقیر را بر آن داشت تا این یادداشت را بنویسم، آنکه در آینده ای نه چندان دور زلیخا جوان شده و همسر یوسف او را برای یوسف خواستگاری می کند !! و زن خوب یعنی این ! و این آن جایی است که قرار است خانواده ایرانی به آن برسد !! .

نمی دانم آیا آقای ضرغامی واقعا قرار است بنشینند و پخش شدن این سکانس ها را تماشا کنند ؟!! چیزی که به عنوان یک هنرمند شرمنده ام می کند، این است که خانم های همکار به راحتی تن به بازی در چنین نقش هایی می دهند، بدون اینکه برایشان مهم باشد و بدون اینکه در قبال تأثیرات کارشان بر زندگی مخاطبینی که همه عزت و آبروی خود را از آنان دارند احساس مسئولیت کنند !.چه کثیف و غیر انسانی است استفاده از ابزار هنر برای جا انداختن و عادی سازی امیال نفسانی خویش و همراه کردن دیگران با خود برای داشتن توجیه تنها نبودن !.

و جالب این اینکه وقتی بحث به اینجا ها می کشد ،مذهبی و لاییک به زندگی حضرت رسول (ص) برای توجیه خود متوسل می شوند در حالیکه هیچ کس به اینکه آن حضرت در زمان حضرت خدیجه (علیهاسلام) همسر دیگری نداشت اشاره نمی کند ! هیچکس به این اشاره نمی کند که هیچ یک از زنان آن حضرت در شأن و رتبه ایشان نبوده اند و ازدواج با هر کدام به مصلحتی از جانب خداوند تأیین شد . فقط یکی از زنان ایشان عایشه بود و حفصه که آن قدر بدخلق و حشتناک بود که اطرافیان حضرت برای ازدواج ایشان با او نگران بودند ! آقایان بروند عایشه و حفصه پیدا کنند اگر ما اعتراضی کردیم به عذاب الهی دچار شویم!

قسم می خورم از هر 100 مرد یکی هم حتی برای یک بار با تامل  آیه 3 سوره نساء که بحث اختیار بیش از یک همسر را مطرح می کند (که حتی بی دین ترین آقایان هم به آن بد جوراعتقاد دارند) را نخوانده اند ! قبل از این آیه بحث بحث حق ایتام است و در این آیه از مردان خواسته می شود که اگر می ترسند نتوانند عدالت را درمورد ایتام رعایت کنند از دختران عادی همسر اختیار کنند، دو ، سه یاچهار و سپس می فرماید : اما چنانچه می ترسند (نه اینکه چنانچه می دانند یا مطمئنند !) یعنی احتمال می دهند که نتوانند عدالت را درمورد حق ایشان رعایت کنند به یکی بسنده کنند، لکن چنانچه از رعایت عدالت در حقوق همان یکی هم می ترسند به کنیز خود بسنده کنند ! که این به عدالت نزدیک تر است! ...

حالا آقایان از کجای این آیه حق عمومی و بی قید و شرط تجدید فراش را استخراج کرده اند، جالب است ! کسی که کمی با تفاسیر آشنا باشد، می داند که همیشه جملات انتهایی آیات حق همه مطلب را در تفسیر آیه بیان می کنند و جالب تر اینکه در این آیه جمله پایانی این به عدالت نزدیک تر است بعد از توصیه در مورد اکتفا به کنیز می آید، نه حتی پس از اکتفا به داشتن یک همسر !

البته مشخصا بحث من بحث کنیزداری نیست که دیگر وجود ندارد و به هر حال در این دوره هر مردی بدون ترس و به راحتی و حتی در سنین بسیار پایین ازدواج را تجربه می کند و من به عنوان یک زن مردان مملکتم را در مورد نداشتن هیچگونه ترسی از ناتوانی احتمالی در رعایت حق یک انسان به عنوان همسر مقصر نمی دانم. چرا که وظیفه تبیین مسائل دینی برای مردم به عهده آگاهان و دانش آموختگان در این زمینه بوده که متأسفانه به درستی هم انجام نشده . یادم نمی آید که تا کنون درباره رفتار حضرت امام حسین ( علیه السلام) و یا هر یک از ائمه (علیهم السلام) چیزی از شبکه های تلویزیونی یا در مساجد و منبر ها شنیده باشم ! اگر رفتار حضرت امام حسین (علیه السلام) یا دیگر ائمه(علیهم السلام) با همسرانشان برای مردم تبیین می شد امروز کلمه ترس از رعایت نشدن حقوق همسر برای مردان روشن بود ، روشن بود که چرا وقتی از حضرت امام (رحمه الله علیه) می پرسند که چرا تجدید فراش نمی کنید ؟ می فرمایند : من هنوز به آن درجه از عدالت نرسیده ام !!
 
آیا مردی را می شناسید که برای داشتن همسر دوم به همسر اول و اطرافیانش دروغ فراوان نگفته باشد ؟!
از آیت الله مصباح هم راجع به موضوع تعدد زوجات سؤال کردند و پاسخ ایشان چقدر برای من جالب بود.
قریب به مضامین که چنانچه خیلی تلاش به عمل بیاید، در آخر استحباب این عمل بتواند ثابت شود اما وقتی این کار را انجام دادی مجبوری بابت آن کارهای حرام زیادی انجام دهی که یکی از آنان دروغ است ! بروی بگویی نرفته ام ، بخری بگویی نخریده ام و... و من ترجیح می دهم که به خاطر یک عمل مستحب مرتکب فعل حرام نشوم !... .
این جواب یک انسان متقی است و کجاست تقوا در بین ما؟

آقایان ، علما ، مسئولین ،
شما را به خدا به خود بیایید ، اینجا عربستان نخواهد شد ، زنان ایرانی هیچگاه هووی خود را در کنار خود نخواهند پذیرفت ، آنچه اتفاق خواهد افتاد عربستان شدن ایران نیست ، آمریکا شدن ایران است! که چنانچه تو خیانت را بلدی من هم .... که چند سالی است  به موازات روند قبلی، روند جدیدی شروع شده و این بار خیانت زن به شوهر ! به همان ظرافت روند قبلی ، از سوء ظن شروع شده ! مردانی که به اشتباه تصور خیانت همسرانشان را دارند و کدام نقطه از این روانشناسانه تر برای شروع عادی سازی صحبت راجع به این موضوع ؟!

می خواهم بدانم آیا آن روز که به راحتی زندگی زنانی که از دست شوهران بد اخلاق و بی صفت خود به مردی دیگر پناه برده و در صدد جدایی از همسران خود بر می آیند به تصویر کشیده شود ، آن روز که معنی واژه غیرت مردانه به حسادت مردانه تغییر یابد (همانطورکه غیرت زنان به حساب حسادتشان گذاشته شد) باز هم در موردش طنز خواهید ساخت و دور هم جمع خواهید شد و خواهید خندید.

و در آخر ، سؤالی دارم از مقام معظم رهبری (روحی فداه) : در این مملکت هر اتفاقی که می افتد ،ما می گوییم نظرما مهم نیست مهم این است که نظر آقا چیست ؟ آقا جان خسته ام، از این همه بی دینی به اسم اسلام ، از اینهمه توهین به اسم تکریم ! آیا زنان را تنها در روزهای انتخابات باید تکریم کرد که آمار رأی دهندگان بالا برود ؟ آیا زن موجودی است زبون که به واسطه دوزار خرجی که از دست مرد می گیرد برده او می شود ؟ آیا رابطه زناشویی در دادن و گرفتن همان دوزار صدقه تعریف می شود ؟ که به محض این که مرد دوزارش شد دوبرابر... لااقل شما چیزی بگویید ، شما چیزی بگویید که امید آخرید ، چرا کسی جلوی این جریانات را نمی گیرد؟

تاریخ: یکشنبه چهارم اسفند 1387 ساعت :20:54

چادر ملی, ارزش یا ضد ارزش

 تاریخ: چهارشنبه سی ام بهمن 1387 ساعت :13:50

 

این روزها اینقدر بحث چادر و حجاب و چادر ملی در جامعه مجازی وبلاگها مد شده که با خواندن تعدادی از وبلاگها مرا بر آن داشت با توجه به موضوع و عنوان وبلاگم چند جمله ای بنویسم. البته این دیدگاه شخصی من و برداشتی است که از صحبتهای اطرافیان ، همکاران ، دوستان و اشنایان دارم. نمی دانم چادر ملی را به چه نیتی در جامعه مد کردند بحدی که بخواهند سر تصویر عروسکهای باربی هم چادر ملی کنند. اصلا هدف از طرح این چادر نشان دادن شان و جایگاه حجاب بود یا بی ارزش کردن چادر زنی مسلمان که قبلا و با اگاهی چادر را سر کرده است؟ در محل کار خودم چند نمونه خانم را که از قبل میدانستم اینها افراد چادری نیستند و با پارتی هم استخدام شده اند هستند که چادر ملی سر می کنند وقتی به اینها نگاه می کنم از خودم بدم می اید. تنها بخاطر اینکه از اینها خواسته شده چادر سر کنند به چادر ملی روی اورده اند. چشمان مملو از آرایش و کرم پودر و طریقه پوشیدن لباس زیر چادر که دیگر نیازی نیست چه نوع لباسی بپوشی . شلوار جین با بلوزی اغلب آستین کوتاه و رنگی و با نوع مقنعه ای که با بیستن هدبندی زیر آن سعی در زیباتر کردن ظاهر حجاب را دارند خودنمایی می کند. تازه چون قرار است کیفشان هم دیگر زیر چادر نرود سعی در انتخاب کیفی دارند دسته کوتاه بزرگ و زیبا که مبادا تیپ فعلی که اسمش را حجاب اسلامی گذاشته اند از محدوده مد بیرون نرود. واقعا نمی دانم این نوع حجاب از کجا تراوش کرد و به کجا خواهد رسید. هدف از این برنامه ریزی ها چیست؟ مسئولین و افرادی که فکر میکنند با این کارها حجاب را در جامعه رواج داده اند نه تنها خدمتی به حجاب نکردند  بلکه عین بدحجابی و جلب توجه را رواج دادند. کاش اینقدر در کار ما افراط و تفریط دیده نمی شد. کاش می گذاشتیم همانطور که دکتر شریعتی فرمودند مغز زنها را اصلاح کنید خودشان پوشش مناسب را انتخاب خواهند کرد روی فکر و مغز زنان به درستی کار میشد و اجباری در این امور صورت نمی پذیرفت تا کم کم اصل صورت مسئله حذف شود. من که وقتی چنین زنانی را می بینم خودم در مقابل افرادی که بی حجاب هستند خجالت میکشم. ما هنوز معنی پوشش و حجاب را نفهمیده ایم. فکر می کنیم همینکه تکه پارچه ای دور یک زن را بگیرد حجاب او کامل شده است. در محل کار خودم که سالهاست کار میکنم و زمانی که مشغول کار شدم دختری بودم با ۲۰سال سن و اکثر همکاران زن و مرد در آن زمانها مجرد بودند را بیاد می آورم . دخترانی نجیب و پاک که تنها به کارشان و مسئولیتشان اهمیت می دادند و دنبال عشوه و نازی نبودند و از نظر ظاهر عادی بودند هنوز بعد از سالها پا به سن میانسالی بالای ۵۰ سال گذاشته اند و همان همکاران مردی که ادعای دینداری و مذهبی داشتند به دنبال دختران زیبارویی بودند که با هزار دلبری دل انان را بردند و استدلالشان این بود که از فلانی خواستگاری کردم تا بتوانم به راه دین رهنمودش باشم و بعد از ازدواج طبق خواسته من عمل می کند. خدا شاهده که فقط بخاطر طنازی و ظاهر زیبا با چنین دخترانی ازدواج میکردند و اگر اماری بگیرید مردان مذهبی زیباترین زنها را دارند. اما با اینکه در اسلام هم کفو بودن را ایمان دانسته دخترانی که از زیبایی بهره ای نداشتند و نجیبب بودند مورد توجه مردان مذهبی قرار نگرفتند و با نجابت خودشان مجرد ماندند. میدانم که از بحث اصلی منحرف شدم اما وقتی این دوگانگی ها را در بین مذهبیون می بینم دلم میگیرد. وقتی می بینم مردان مذهبی که این همه در مورد حجاب و نجابت داشتن حرف می زنند خود فقط ظاهر دختران را می پسندند دلم می گیرد. دوستی داشتم مذهبی دو آتیشه. برادری داشت که خیلی مذهبی بود و ... قسم می خورد می گفت برای انتخاب همسر برای برادرم ۱۰۲ تا خواستگاری رفتیم تا این یکی را انتخاب کرد. پرسیدم چرا؟ می گفت یکی را می گوید قدش کوتاه است یکی سفید است و یکی سیاه یکی بینی بزرگ دارد و یکی چشم کوچک و خلاصه روی هر کدام یک عیب گذاشت تا بالاخره این خانم را انتخاب کرد. چند وقت پیش هم یکی از بچه ها گفت داداش فلانی از همسرش با داشتن یک بچه جدا شده. پرسیدم چرا این که زن مورد دلخواه او بود. زیبا بود طناز بود بلند قد بود ابرو کمان بود این دیگر چرا؟ گفت بیچاره خون داداشه رو کرده بود توی شیشه خیلی بد اخلاق بود. صورت زیبا بعد از چند سال عادی شد و سیرت جلو آمد و دیگر قابل تحمل نبود. میگفت داداش او گفته هر وقت همسرم را می بینم گویا دیو دو شاخ جلو من ظاهر میشود. بله عزیزان هرگز به سیرت زن نگاه نکردیم. هرگز نخواستیم درونش پاک باشد و اینقدر توی گوش جوانانمان خواندیم که فکر کرد هر دختری که با حجاب است و زیبا خوب است و هر دختری که بی حجاب است ناپاک . هرگز نخواستیم اصل زن بودن زن را به پسرانمان بیاموزیم و اینقدر این دو جنس را در مقابل هم قرار دادیم که تا موی پشت لبش سبز میشود فیلش یاد هندوستان میکند دیگر نه درسی میفهمد و نه چیزی و بارها و بارها دیده ام که پسر ۱۸ ساله را در خانواده های مذهبی زن داده اند چون می گویند میخواهیم به گناه نیفتد و چند سال بعد طلاق.