مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

مهاجرت به کانادا

من برای آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن با الهام از آیه مهاجرت در قرآن کریم تصمیم به مهاجرت گرفتم.

خروج ایران از انزوای جهانی با مهندس موسوی

تاریخ: دوشنبه هفتم اردیبهشت 1388 ساعت :12:9

 

هر شهروند یک ستاد

جوانان شیرازی حامی موسوی

بعد از انتخابات دور اول ریاست جمهوری آقای خاتمی دیگر در هیچ انتخاباتی(ریاست جمهوری – مجلس – شوراها – خبرگان) بعلت عدم اعتماد به کاندیدا و نتیجه نگرفتن از تحقیقاتم و قانع نشدنم برای شرکت در انتخابات شرکت نکردم . دوستان در دور دوم آقای خاتمی گفتند بیا رای بده یک رای هم سرنوشت ساز است اما من دیگر اعتمادی به اصلاح طلبان و آقای خاتمی نداشتم . در بحثها می گفتم اگر آقای خاتمی اختیار عمل به گفته شما ندارد، اگر مانع جلو اقدامات او درست میشود باید اینقدر شجاعت داشته باشد که استعفای خود را با ذکر دلائل آن بنویسد و از صحنه خارج شود و اینچنین اگر میکرد محبوبیت او صد چندان و اعتماد مردم را به خود بیش از پیش جلب میکرد اما چهار سال دیگر ماندند و ترسوتر از هر زمانی در پست ریاست جمهوری توسط رای مردمی که به او و حرفهایش اعتماد کردند  باقی ماندند. بی اعتمادی مردم به ایشان به جایی رسید که کلمه اصلاحات برای مردم ناخوشایند و دروغین جلوه داده شد. متاسفانه در هشت سال دوره دولت اصلاحات آقای خاتمی مسئولینی هم در راس کار قرار دادند که خود نه بویی از اصلاحات برده بودند و نه درصدد حل مشکلات مردم بودند. خرابکاریهای آنان نیز مشهود است و راه کاری انتخاب نشد که به مردم دلخوشی دهد اصلاحات یعنی چه؟ همین مسائل باعث شد که در دوره نهم مردم رو به فردی جدید اما ناشناخته بیاورند. فردی که مدعی بود مستقل آمده است و میخواهد عدالت و برابری را در جامعه برپا نماید. مردم هم دنبال چنین گزینه ای بودند کمتر از نیمی از رای دهندگان به پای صندوقهای رای رفتند و در حالی که در دور هشتم بیش از 28 میلیون رای دهنده بود با رای 5 میلیونی در یک دور آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری برگزیده شدند (فارغ از بحتهای آقای کروبی و خواب ساعت 5 صبح ایشان و عوض شدن رایها و بردن صندوقهای رای در پادگانها و....) با تمام اینکه ایشان با رای بالایی به ریاست جمهوری نرسیدند اما به هر حال رئیس جمهوری ما بودند و قابل احترام همگان. بایستی همه گروهها از ایشان حمایت بکنند و برای پیش برد اهداف والای کشورمان تلاش نمایند. با اینکه در شعارهای تبلیغانی عنوان کرده بودند شایسته سالاری میکنند و از گماردن خویشان خود در پستها خودداری خواهند کرد دقیقا برعکس تمام حویشان خود را در پستهای مدیریتی قرار داده( پسرشان مسئولیت روزنامه همشهری- خواهرشان مشاور امور بانوان ریاست جمهوری – برادرشان رئیس بازرسی دفتر ریاست جمهوری – خواهر زاده ایشان وزیر صنایع – شوهر خواهرشان رئیس صندوق مهر رضا – دوست صمیمی ایشان وزیر دادگستری و سخنگوی دولت – پدر زن پسرشان مشاور و رئیس سازمان گردشگری و کسان دیگری من نمی شناسم لطفا به نامه حضرت مولا علی ع به فرماندار مصر در نهج الباغه مراجعه فرمائیدنامه حضرت مولا) در حالی که گفتند کاری به پوشش و موی جوانان نداریم که این صحبت متاسفانه شده حربه دست دشمنان و رادیوهای بیگانه دقیقا در دوره ریاست جمهوری ایشان بگیر و ببندهایی صورت گرفت که باز شد حربه ای برای دشمنان ایران و اسلام . تندروی های ایشان در مسائل جهانی و سخنرانی های پرخاشگرانه در مجامع بین المللی و بجای دفاع از کشورمان و بردن نام ایران بزرگ هزاران بار نام فلسطین و... را بردن و گویا مردم ایرانی وجود ندارند (مردم فلسطین مردمی مسلمان مظلوم و رنج کشیده هستند و نیاز به حمایت دارند و این شکی نیست که اسرائیل غاصب است و ستمکار و زورگو اما بایستی برای حفظ کشور خودمان از نابودی از افراط و تفریط در هر زمینه ای گذر کرد ) و همه هم و غم ما شده است کشورهای دیگر گویا در کشور خودمان فقر و بدبختی وجود ندارد. گویا زنانی از این مرز و بوم برای سیر کردن شکم فرزندان خود به تن فروشی روی نمی آوردنداینجا، گویا جوانان ما از بیکاری و بی پولی به بزه و جرم کشیده نمیشوند. گویا دختران ما در امارات به فروش نمی روند. گویا بخاطر فقر مالی و فرهنگی میزان قتلهای خانوادگی و... افزایش نیافته است. گویا مدارس پائین شهر ما از حداقل امکانات بی بهره نیست. گویا فاصله طبقاتی افزایش نیافته است . گویا ایران در جامعه جهانی منزوی نشده است . گویا خود فلسطینی ها با اسرائیل به توافق نرسیده اند. گویا کشورهای کمونیست (چاوز و...) برادران دینی ما نشده اند.اینجا گویا اولین رئیس جمهوری نیستند که بیشترین سفر خارجی بخصوص ونزولا و.. داشته اند . گویا زمینهای کشاورزی در برزیل توسط دولتمردان ما خریداری نشده تا جوانان بیکار برزیل روی ان زمینها به کار گمارده شوند. گویا کشاورزی خودمان بی رونق و بیکار نشده است. گویا کارگران کارخانه یکی بعد  از دیگری بعلت فروش ملک کارخانه و سرمایه گذاری در دیگر کشورها بیکار نگردیده اند و کارگر بدبخت بخاطر شرم از روی خانواده خود را به آتش نکشیده است. گویا پرت کردن کفش به بوش برای آمریکا خفت است و پرت کردن گوجه فرنگی به رئیس جمهوری ما افتخار است .گویا تزویر و ریا و ظاهر سازی و نفاق در بین مردم و نیروهای مذهبی جای صداقت و پاکی و دینداری واقعی قرار نگرفته است و  هزاران گویای دیگر که در این چهار سال رخ داده است. جامعه اسلامی وظیفه دارد به کشورهای فقیر و ستمدیده بخصوص مسلمان کمک کند اما آیا کشور خودمان از فقر و بدبختی و تنگدستی نجات یافته که باید پول بیت المال را کرور کرور برای دیگران بفرستیم مگر پیامبر عظیم الشان اسلام نفرمودند لامعاش لا معاد. آیا با پرداخت پولهای 100 هزار تومان و 200 هزار تومان به مردم فقیر جامعه دردی از این جامعه دوا میکند؟ آیا این جز عوام فریبی میباشد؟اینجا آیا نباید فکر اساسی و بنیادی برای این قشر از جامعه انجام داد؟ آیا قوم خویش سالاری جای شایسته سالاری نگرفت؟ آیا خانم فاطمه رجبی همسر سحنگوی دولت و وزیر دادگستری نیست که بدترین القاب و توهینها را نثار زحمتکش ترین نیروی های انقلاب از بدو انقلاب دوران دفاع مقدس و بعد از آن می نماید( سردار محسن رضایی – سردار قالیباف – آیت اله هاشمی رفسنجانی – آقای خاتمی – نخست وزیر دوران دفاع مقدس جناب آقای میرحسین موسوی و بعضی از مراجع که بزرگان و علما دین ما هستند – خانواده محترم امام  خمینی – آقای کروبی و بسیاری دیگر از نیروهای انقلاب که در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و نبرد 8 سال دفاع مقدس دینی بزرگ بر گردن مردم ایران دارند ) چرا اگر بنده کوچکترین توهینی به یکی از دولتمردان خدای نکرده (هرگز چنین اساعه ادبی از بنده حقیر صورت نخواهد پذیرفت  نعوذ بالله)  سریع واکنش نشان داده خواهد شد اما جناب رئیس جمهوری کوچکترین تذکری به ایشان که نزدیکترین فرد و دوست خانوادگی ایشان و همسرشان است نمی دهند آیا جز این است که با هماهنگی های قبلی آقای الهام سخنگوی رسمی و خانمشان سخنگوی غیر رسمی میباشند؟ با تمام این دلایل و تحقیقات و مصاحبه های آقای میرحسین موسوی و شناختی که در دهه 60 از ایشان داشتم به این نتیجه رسیدم که بهترین گزینه جهت اصلاح جامعه و خروج ایران از انزوای جهانی و برگرداندن شان ایران و ایرانی در بین ملل جهان (ناچار نباشیم عربستان که خود منبع صدور تروریسم وهابی و امارات و دیگر کشورها که آرزوی نابودی ایران را دارند از ما انگشت نگاری کنند تا ایرانی را تحقیر نمایند اینچنین تحقیر شویم) با برداشتهای خودم اصلاح طبان متنبه شده اند و درصدد اصلاحات واقعی هستند. چهره خوشنام آقای موسوی و گفتمان صلح جوی ایشان جهت برقراری حقوق شهروندی و رفع مشکلات جهانی و تحریمهای ایران که عمده ضررش به قشر مستضعف جامعه برمی گردد از اهداف ایشان است و انتخاب ایشان گامی در جهت سربلندی ملت ایران میباشد.  

یک روز و یک هفته دیگه .....

تاریخ: شنبه پنجم اردیبهشت 1388 ساعت :13:7 

صبح که میخواستم از خونه با شوهرجان بزنم بیرون دلم گرفته بود. اول هفته و دل گرفتگی؟ شوهرم پرسید چیه امروز سر حال نیستی؟ گفتم انتظار چیز بدی است؟ وقتی می بینم یک روز دیگر شروع شده تا هوای کثیف را استشمام کنیم و باز بروم اداره و غصه بخورم وای کی از دست این دغل بازیها خلاص می شویم دلم میگیره. تا کی باید در این ناکجاآباد برای پیش بردن حداقل حق و حقوق قانونی خودت دنبال پارتی باشی و به هزار و یک دروغ روی بیاری عقلم قد نمی دهد. این روزها هم که تب داغ فوتبال این مملکت را فرا گرفته و از زمانی که آقای مهران مدیری اون فیلم مرد دو هزار چهره اش را روی آنتن برد و ۷۰ میلیون ایرانی در سرتاسر دنیا تماشا کردند  پته همه روی آب ریخته شد و به قول بعضی ها متمدنین ایرانی توی ورزشگاه که همیشه میگفتند جای جوانمردان است جای افراد کثیف و بی ادب و بی معرفت شده که جز اوباشگری در ورزشگاهها چیزی برای عرضه کردن ندارند پر شد از این افراد. تازه این یک قلم بدبختی ها و زد و بندهای جامعه ما میباشد. آدم دیگه دلخوشی ندارد که بخواد در این مملکت بماند. حرف هم بزنی به جرم جاسوسی(رکسانا صابری) اخلال گر، اوباش ، ضد انقلاب و ... دستگیر میشوی و میروی آنجا که عرب نی انداخت. حالا هر چه میخوای قسم و آیه بخوری که بابا من این اسامی اوباما و کلینتون و پرز و اولمرت و ..... همه از تلویزیون شنیدم و الا مرا چه به ارتباط با از خودمون بهتران ما کی باشیم والا اگر حرفی هم زدیم خب از روی دلسوزی بوده از روی اینکه دلمان میخواد مملکتمان از بدی ها دورباشه تا هر جای دنیا می رویم چپ چپ عین جزامی ها به ما نگاه نکنند. تا حتی عربستان سوسمار خور و امارت گور به گور شده از مردم متمدن ما انگشت نگاری نکنند گوش کسی بدهکار این حرفها نیست. (حالا اگر این پست را در راه اهداف دشمنان این مرز و بوم تلقی نکنند و نگویند از قبل سازماندهی شده بود) ببخشید حرف زدم . خدا کنه هر چه زودتر مردم عزیز و شریف این مملکت و خود مملکت از شر ادمهای نق نقویی چون من خلاص شود. آمییییییییییییییییییییییییییییییییین

اخلاق پزشکی در ایران

تاریخ: چهارشنبه دوم اردیبهشت 1388 ساعت :0:7 

دیروز یکی از پستهای قدیمی (آذر ۸۷ ) وبلاگ از قلب کویر را می خواندم در مورد پزشکان متخصص و عمومی در کانادا و فرقش با ایران بود. در اینحا دو نکته قابل توضیح است اول رفتار ما مردم با پزشکان و دوم  رفتار جامعه پزشکی با مردم و بیماران . هر دو مهم هستند اما رفتار جامعه پزشکی با اهمیت تر است چونکه قشری تخصیلکرده و با سوادند در حالی که بیماران از همه قشری میباشند. با اینکه خودم هم  بی اطلاع نیستم اما خیلی استفاده کردم. من در فرانسه این موردها را دیده بودم. در کشورهای غربی تا پزشک خانواده یا همان پزشک عمومی بیمار را نبیند و تا زمانی که نگوید از عهده پزشک عمومی خارج است هیچ متخصصی بیمار را ویزیت نمی کند. جالب است که بسیاری از ما ایرانی ها که عادت کرده ایم به پزشکان عمومی بها ندهیم به کشورهای غربی که می رویم دلخور و ناراضی هستیم. فکر می کنیم نمی خواهند ما را مداوا کنند. هرگز نخواستیم در این مورد تحقیقی کنیم و علت را جویا شویم. میدانم بسیاری از دوستان واقفند که هزینه هایی که برای پزشک کردن یک دختر یا پسر ۱۸ ساله که از دبیرستان بیرون میآید و جهت رشته سنگین و پرمشقت پزشکی قدم به دانشگاه می گذارد چقدر است ؟ چقدر از سرمایه ملی یک مملکت خرج میشود تا دانش آموزی پزشک شود و قدم در جامعه برای مداوای بیماران بگذارد؟ در آخر کار هم قسم نامه پزشکی بقراط را که همه در زمان فارغ التحصیلی می خوانند.

ادامه مطلب ...

زن در ملل و ادیان مختلف (قسمت 3)

تاریخ: دوشنبه سی و یکم فروردین 1388 ساعت :13:16 

در فرهنگ سنتى مغرب زمین

در غرب تا مدتهاى مدید، این بحث مطرح بود که آیا زن انسان است‏یا خیر؟ و بالاخره در قرن پنجم یا ششم میلادى در یک مجمع مهم، تصویب شد که زن هم انسان است اما براى خدمت‏به مردان آفریده شد .

تا اوایل قرن بیستم در جامعه سنتى غرب (در بعضى از کشورها) کلیه اموال زن پس از ازدواج به همسرش منتقل مى‏شد و حتى نام خانوادگى خود را از دست مى‏داد و به نام خانوادگى شوهر نامیده مى‏شد .

در قرن بیستم در اثر رواج تفکر آزادى و آزادى خواهى، فریاد حمایت از حقوق زنان نیز رواج یافت و در پى سخنرانیها، مقالات و کتابها; نهضتى به وجود آمد به نام جنبش «فمنیسم‏» . این جنبش معتقد بود روابط زن و مرد در نظام خانواده ظالمانه است و براى رهایى از حاکمیت مرد بر زن; باید شکل فعلى نهاد خانواده ممنوع شود و روابط زن و مرد آزاد و در خارج از چهارچوب نظام خانواده برقرار گردد .

برخى از هواداران این جنبش، کم کم پا را فراتر گذاشته و گفتند: در روابط آزاد و بدون مرز زن و مرد، باز هم مرد حاکم مى‏شود و زن، محکوم، مرد طالب است و زن مطلوب، بر همین اساس مساله هم جنس‏گرایى را بین زنان ترویج کردند اما در اثر گذشت زمان و ثابت‏شدن بى‏پایگى آن همه شور و شعارهایى که در حمایت از احقاق حقوق زنان سرداده مى‏شد، وضعیت نهضت فمینیسم در دهه هشتاد کمرنگ شد; زیرا پس از گذشت چند دهه، ناکارآمدى ادعاى آزادى‏طلبى، بر زنان فریب خورده ثابت‏شد و احساس کردند که نه شوهر دارند که از وجود آنان حمایت عاطفى مسؤولانه کند و نه فرزندى که امید و پناه آینده آنان باشد . و لذا از پاى بندى به مکتب «فمینیسم‏» بریدند . (38)

در یک جمع‏بندى مى‏توان سیر صعودى و نزولى دیدگاههاى پیرامون زن را به ترتیب زیر برشمرد:

1 - شى‏ء و کالا .

2 - برده و بنده .

3 - آزاده و محدود .

4 - آزاد از خانواده (نه از فرزند) .

5 - آزاد از مطلق ارتباط با مردان و اکتفا به هم جنس .

همه این مکاتب در ادوار پیشین مطرح شد و دهها سال و شاید قرنها در قسمتهایى از مناطق جغرافیایى حاکم بود . در این میان هر نوع تلاش و تکاپو براى دست‏یابى به آزادى مصنوعى و غیر فطرى زنان با رواجى موقت و محدود، به جز ناکامى و شکست، نتیجه‏اى از خود به جاى نگذاشت و هرگز طرفدارانى پایدار به دست نیاورد و عقلا مخصوصا خود زنان نپسندیدند و با شدت هر چه تمامتر از آن فاصله گرفتند .

دیدگاه

گاه اینگونه است که انسان به چیزى با دیده حقارت و بى‏ارزشى و ناشایستگى نگاه مى‏کند و در عین حال با توجه به عوارض خارجى (از قبیل ترس و احتیاج و حیا) مانند شخص ظالم و مهمان ناخوانده و غیره به طور ناخواسته و بر خلاف تمایل قلبى به آن شى‏ء یا شخص، احترام و تجلیل مى‏کند و لذا قبلا باید توجه کرد که برخوردهاى محترمانه‏اى که به گروه زنان مى‏شود نشات گرفته از چه دیدگاهى است؟ آیا طبیعى و بر محور شایسته سالارى است و یا غیر طبیعى و برخاسته از فشارهاى بیرونى از قبیل حیاى اجتماعى و نیاز فردى و خانوادگى

 زن از منظر اسلام

هر یک از آرا و عقاید طوایف و ملل (متمدن و غیر متمدن، مذهبى و لائیک) متضمن نوعى تضعیف و تحقیر زن بود و مشتمل بر محروم نگه داشتن زن از برخى حقوق اجتماعى بلکه تحمیل مسؤولیت‏هایى بیش از توان او و بالاتر از مسؤولیتهاى مردان . اکنون فرصت آن است که نگاهى به جایگاه زن در اسلام داشته باشیم:

ادامه مطلب ...

زن در ملل و ادیان مختلف (2)

تاریخ: شنبه بیست و نهم فروردین 1388 ساعت :22:56 

وضع اقوام و ملل عرب، اعم از اقوام متمدن (مانند یمن) و طوایف غیر متمدن (شبه جزیره عربستان) در آداب و رسوم کم و بیش همچون ملل و طوایف دیگر جوامع انسانى آن روز بود .

بى‏مناسبت نیست نگاهى به مساله «دخترکشى‏» که اعراب جاهلیت‏به آن مشهور بودند بیندازیم:

موضوع فرزند کشى که در قرآن مکرر ذکر و مورد توبیخ واقع شده است، گرچه مخاطب مستقیم آن، عربها مى‏باشند ولى به مقتضاى «نزل القرآن على طریقة: و ایاک اعنى و اسمعى یاجاره‏» (14) دستورى است عام و خطابى است‏شامل کل جهان و جهانیان و نمى‏توان با تمسک به ظاهر آن استدلال کرد که این شیوه و رفتار در عرب بیشتر از دیگران و یا حتى شایع بود . گرچه از «میدانى‏» نقل است که فرزند کشى در میان عربها فراوان صورت مى‏گرفت و همه طوایف را شامل مى‏شد اما به گفته «لین پول‏» فقط در بعضى از طوایف و قبایل عرب (صحرانشینان) آن هم به ندرت اتفاق مى‏افتاد . (15)

گفتار «لین پول‏» از اتقان بشترى برخوردار است‏به دلایل زیر: 1 - عواطف خویشاوندى به اقتضاى زندگى عشایرى در عرب، درخشنده و بسیار شدید بود . از این رو، عادت عرب چنین بود که براى صلح و آتش بس و پایان دادن به جنگ و خونریزى بین دو طایفه متخاصم، از هر طرف دخترى به طرف دیگر مى‏دادند و به این وسیله پیوند خویشى و قرابت‏به وجود مى‏آوردند و صفا و صمیمیت‏بین آن دو قبیله را براى همیشه تضمین مى‏کردند و هرگز شنیده نشد در یکى از حالات خشم و غضب تعصب و حمیت و مانند آن کسى پدر، مادر، برادر و یا خواهر خود را کشته باشد .

ادامه مطلب ...